غذا ساختن (دُ تَ دَ) آماده کردن غذا. تهیۀ طعام: شد ز اقبال و ز فرت در لطافت آنچنانک زهر قاتل گر غذا سازی نیابی زو ضرر. سنائی ادامه... آماده کردن غذا. تهیۀ طعام: شد ز اقبال و ز فرت در لطافت آنچنانک زهر قاتل گر غذا سازی نیابی زو ضرر. سنائی لغت نامه دهخدا
غذا ساختن خورش ساختن خوالیگری آماده کردن غذا تهیه کردن طعام ادامه... خورش ساختن خوالیگری آماده کردن غذا تهیه کردن طعام تصویر غذا ساختن فرهنگ لغت هوشیار